English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 236 (4830 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
launch U اغاز کردن
launched U اغاز کردن
launches U اغاز کردن
launching U اغاز کردن
birth U اغاز کردن
births U اغاز کردن
inchoate U اغاز کردن
initiate U اغاز کردن
initiated U اغاز کردن
initiates U اغاز کردن
initiating U اغاز کردن
inaugurate U اغاز کردن
inaugurated U اغاز کردن
inaugurates U اغاز کردن
inaugurating U اغاز کردن
commence U اغاز کردن
commenced U اغاز کردن
commences U اغاز کردن
commencing U اغاز کردن
begin U اغاز کردن
begins U اغاز کردن
incept U اغاز کردن
lead off U اغاز کردن
push off U اغاز کردن
to push off U اغاز کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
initiate U اغاز کردن شروع کردن
initiated U اغاز کردن شروع کردن
initiates U اغاز کردن شروع کردن
initiating U اغاز کردن شروع کردن
begin U اغاز نهادن شروع کردن
begins U اغاز نهادن شروع کردن
alliterate U چند کلمهء نزدیک بهم را با یک حرف اغاز کردن
reoccupy U دوباره اغاز کردن
tee off U اغاز کردن محکم زدن
to pipe up U زدن یا خواندن اغاز کردن
to take arms U جنگ اغاز کردن
Other Matches
face off U رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
dawns U اغاز اغاز شدن
dawning U اغاز اغاز شدن
dawned U اغاز اغاز شدن
dawn U اغاز اغاز شدن
origins U اغاز
get away U اغاز
origin U اغاز
venues U اغاز
venue U اغاز
authorship U اغاز
instep U اغاز
insteps U اغاز
beginnings U اغاز
beginning U اغاز
abinitio U از اغاز
initation U اغاز
initio U در اغاز
originationu U اغاز
entrancing U اغاز
entrances U اغاز
entranced U اغاز
entrance U اغاز
incipience or ency U اغاز
inchoation U اغاز
kick-off U اغاز
kick-offs U اغاز
kick off U اغاز
outset U اغاز
primordium U اغاز
commencement U اغاز
terminus a que U اغاز
jump off U اغاز
getaway U اغاز
getaways U اغاز
initiation U اغاز
onset U اغاز
scratch line U خط اغاز
exordium U اغاز
inception U اغاز
soft start U اغاز نرم
thru U از اغاز تاانتها
jump off U اغاز حمله
inaugurator U اغاز کننده
alpha U اغاز شروع
primed U درجه یک اغاز
debuts U اغاز کار
birth U اغاز زاد
prime U درجه یک اغاز
births U اغاز زاد
initial U واقع در اغاز
initialed U واقع در اغاز
initialing U واقع در اغاز
uppermost U از اغاز از ابتدا
debut U اغاز کار
som U اغاز پیام
initials U واقع در اغاز
start bit U بیت اغاز
revivals U اغاز رونق
start of heading U اغاز سرفصل
initialling U واقع در اغاز
start of message U اغاز پیام
start of taxt U اغاز متن
initialled U واقع در اغاز
revival U اغاز رونق
to take to U اغاز نهادن
takeoff U اغاز پرش
alphas U اغاز شروع
from a to izzard U از اغاز تا انجام
initial point U نقطه اغاز
begin U اغاز شدن
wire to wire U از اغاز تا فرجام
begins U اغاز شدن
nodal point U نقطه اغاز
introductive U اغاز کننده
self initiated U خود اغاز
at first U در اغاز کار
incipit U شروع و اغاز
primes U درجه یک اغاز
alpha and omega U اغاز و فرجام
at the start U در اغاز کار
takeoffs U اغاز پرش
leadoff U اغاز ضربت
originated U اغاز شدن یاکردن
originate U اغاز شدن یاکردن
start bit U ذرهء اغاز نما
stages U قراردادن اتومبیل در خط اغاز
stage U قراردادن اتومبیل در خط اغاز
new departure U اغاز رویه تازه
multilaunching U اغاز بکار چندتایی
upfield U نقطه اغاز بازی
aurora U سرخی شفق اغاز
originates U اغاز شدن یاکردن
jump the gum U خطا در اغاز پرش
preface U اغاز پیش گفتار
prefaces U اغاز پیش گفتار
decadence U فساد اغاز ویرانی
prefacing U اغاز پیش گفتار
wire U خط اغاز یا پایان مسابقه
initial boiling point U نقطه اغاز جوشش
set position U اماده در نقطه اغاز
originating U اغاز شدن یاکردن
eras U اغاز تاریخ عصر
era U اغاز تاریخ عصر
wires U خط اغاز یا پایان مسابقه
prefaced U اغاز پیش گفتار
christmas tide U هفتهای که اغاز ان 42دسامبراست
corrosive attack U اغاز و توسعه خورندگی
kick off U ضربه اغاز بازی
kickoff U ضربه اغاز بازی
stagger U خط اغاز مسیر هر دونده
flagman U پرچم دار خط اغاز
staggers U خط اغاز مسیر هر دونده
exordial U مربوط به اغاز یا مقدمه
grid start U حرکت اتومبیلها با هم در اغاز
hajime U اغاز مبارزه کاراته
through U از اغاز تا انتها کاملا
staggering U خط اغاز مسیر هر دونده
guard line U خط اغاز مسابقه شمشیربازی
eolithic U متعلق به اغاز عصرسنگ
pullulate U اغاز توسعه نهادن
jump spin U چرخش با اغاز پرش بهوا
overture U اغاز عمل پیش در امد
score U فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
overtures U اغاز عمل پیش در امد
repositional U با حروف اضافه اغاز شده
bump start U اغاز مسابقه با هل دادن موتورسیکلت
false starts U اغاز نادرست خطا در شروع
inchoative U تازه اغاز شده اغازی
pre game drills U تمرینهای قبل از اغاز مسابقه
initials U پاراف در اغاز قرار دادن
scored U فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
initialling U پاراف در اغاز قرار دادن
scores U فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
false start U اغاز نادرست خطا در شروع
initialled U پاراف در اغاز قرار دادن
epoch U اغاز فصل جدید عصر
epochs U اغاز فصل جدید عصر
initialing U پاراف در اغاز قرار دادن
initialed U پاراف در اغاز قرار دادن
initial U پاراف در اغاز قرار دادن
approached U دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
approach U دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
free position U روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
an inceptive U فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
unilinear U دارای تغییرات مسلسل از اغاز تا پایان
committee boat U قایق داوران در اغاز و پایان مسیر
endpaper U صفحه سفید اغاز وپایان کتاب
an inceptive verb U فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
barrier U نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
barriers U نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
greenie U ضربه در اغاز هر بخش بارسیدن به هدف
approaches U دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
jump start U شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-start U شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
check point U علامتی نزدیک نقطه اغاز پرش یا پرتاب
jump-started U شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-starting U شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-starts U شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
tae guk U در تکواندو همه چیزبا ته گوک اغاز میشود
formation U برنامه سازمان دفاعی یاتهاجمی در اغاز هر مسابقه
hole in one U گوی ضربه خورده از نقطه اغاز که به سوراخ میافتد
starting post U تیری که در مسابقه دوجای اغاز و حرکت را نشان میدهد
drive the green U با یک ضربه گوی را از نقطه اغاز به چمن نرم رساندن
alliteration U اغاز چند کلمه پیاپی با یک حرف متشابه الصورت
obsecration U دعا یا مناجاتی که با کلمه byیعنی بحف اغاز میگرد د لابه
bully U درگیری بر سر تصاحب توپ اغاز استفاده از گوی بین دوحریف
bullies U درگیری بر سر تصاحب توپ اغاز استفاده از گوی بین دوحریف
kyrie U دعای مناجاتی که با کلمات >ای خداوند بر مارحم فرما<اغاز میشود
bullying U درگیری بر سر تصاحب توپ اغاز استفاده از گوی بین دوحریف
bullied U درگیری بر سر تصاحب توپ اغاز استفاده از گوی بین دوحریف
heavy and light system U روش کاستن وزن با اغاز باوزنه سنگین و ادامه با وزنههای سبکتر
perfect participle U وجه وصفی معلوم که برای ساختن ماضی نقلی اغاز گردد
layouts U وضع بدن بین اغاز پرش ارتفاع و فرود وارو باز
layout U وضع بدن بین اغاز پرش ارتفاع و فرود وارو باز
drivers U چوب شماره یک برای استفاده در اغاز هر بخش گلف راننده لوژ
driver U چوب شماره یک برای استفاده در اغاز هر بخش گلف راننده لوژ
yule log U کنده بزرگی که شب میلادبمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند
strobe U سیگنالی که برای اغاز انتقال داده میان یک دستگاه جانبی وکامپیوتر بکار می رود
target captain U عضو تیم چهارنفره تیراندازی با تیر و کمان که ضمنا"دستور اغاز و پایان را میدهد
checkpoint U علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
check-points U علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
strike U فروبردن پارو در اغاز هر حرکت در اب به قلاب افتادن ماهی نخ را سفت کشیدن یافتن بوی شکار بوسیله سگ
checkpoints U علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
strikes U فروبردن پارو در اغاز هر حرکت در اب به قلاب افتادن ماهی نخ را سفت کشیدن یافتن بوی شکار بوسیله سگ
mat U زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
mats U زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
takeoff fan U نیمدایره جلو میله پرش ارتفاع برای اغاز پرش
check mark U علامتی در نزدیکی خط اغاز علامتی نزدیک نقطه اغازپرش یا پرتاب
overruns U هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overrun U هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overrunning U هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
marks U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
stx U شروع متن اغاز متن
asynchronous computer U نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
continental shelf U مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com